کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
دیدکه پیش فرشته هاست وبه کارهای آنها نگاه می کند.هنگام وروددسته بزرگی ازفرشتگان رادیدکه سخت مشغول کارندوتندتندنامه هایی راکه توسط پیک هااززمین می رسندبازمی کندوآنهاراداخل جعبه می گذارند مردازفرشته ای پرسیدشماچکارمی کنید؟فرشته درحالی که داشت نامه ای راباز می کردگفت:اینجابخش دریافت است ومادعاهاوتقاضاهای مردم ازخداوند راتحویل می گیریم.
مردکمی جلوتررفت.بازتعدادی ازفرشتگان رادیدکه کاغذهایی راداخل پاکت می گذارند وآنهاراتوسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مردپرسید:
شماچکار می کنید؟یکی ازفرشتگان باعجله گفت:اینجابخش ارسال است ماالطاف ورحمت های خداوندرا برای بندگان به زمین میفرستیم مردکمی جلوتررفت ویک فرشته رادیدکه بیکارنشسته است.باتعجب ازفرشته پرسید:شماچرابیکارید؟
فرشته جواب داد:اینجابخش تصدیق جواب است.مردمی که دعاهایشان مستجاب شده .بایدجواب بفرستندولی فقط عده بسیارکمی جواب مب دهند.
مرداز فرشته پرسید<مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد:بسیار ساده فقط کافیست بگویند:خدایا شکر.
کلمات کلیدی:
راستی انتظارچیست؟چرااین قدربه آن سفارش ودرباره آن گفتگوشده است؟زمانی می توانیم معنای انتظاروحقیقت آن رابیابیم که امام زمان(عجل الله)رابرای چه می خواهیم پیش ازاین که معرفت به مهدی موعود(عجل الله )پیداکنیم،پیش فرض لازم آن است که اورابرای چه می خواهیم واصلا چه ضرورتی به وجوداوست؟تانسبت به این مسئله تشنه نشویم،به حقایق آن دسترسی نخواهیم داشت تازمانی که این احساس نیازبه تعبیرحضرات معصومین (ع) اضطرارو افتقارونیازشدیدبه حجت وامام عصر(ع) شکل نگیرد،به دنبال حضرتش نخواهیم رفت ودرانتظار ظهورش حرکتی نخواهیم داشت.
کلمات کلیدی:
انتظار وآثارتربیتی آن
سلمانعلی رحیمی
مقدمه
امید به آینده، با زندگی بشرآمیخته وعجین گشته است.انسان در پرتوی امید است که رنجها وگرفتاری ها را تحمل می کند و زندگی خود را ادامه می دهد. اگر روزی فرا رسد که انسان امید به آینده بهتر نداشته باشد، زندگی برایش بی مفهوم؛ بلکه بی هدف و بیهوده خواهد شد.
پس امید برای انسان از بزرگترین نعمتها و رحمتهای الهی است. پیامبر(ص) می فرماید:
الْامل رحمةٌ لاُمَّتی ولَولَا الْاَمل ما اَرضعت والدةٌ ولَدها ولا غرس غارس شجرًا؛[1]
امید برای امت من مایه رحمت است. اگر امید نبود، هیچ مادری فرزندی را شیر نمی داد، و هیچ باغبانی، درختی را نمی کاشت.
خلاصه، حیات بشری بدون امید بی روح و بی لذت و بی معناست.این امید به آینده است که زندگی بشر را صفا و جلا می بخشد و انسان را به حرکت و تلاش وادارمی کند و به ادامه ی زندگی علاقه مند می سازد. بنابراین مسأله امید ازمسایل بنیادی بوده ونقش مهمی را در زندگی بشرایفا می کند ازطرف دیگر آنچه که به انسان امید و آرمان فردای تابناک را نوید می دهد،انتظاراست ومنتظردرامید و با امید زندگی می کند وهرآنچه که سدّ راه و مانع حرکت و ترقی آنها بشود را درهم می شکند. از این جهت لازم است ابتدا مفهوم انتظار را بیان کنیم.
مفهوم انتظار:
انتظاردرلغت به معنای چشم به راه بودن ونوعی امید داشتن به آینده است و معمولاً به حالت کسی گفته می شود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش می کند. بنابراین مسأله ی انتظارحکومت حق وعدالتِ حضرت مهدی(عج) وقیام مصلح جهانی، درواقع مرکب ازدوعنصراست عنصرنفی وعنصراثبات؛ عنصرنفی؛ یعنی بیزاری و ناراحتی و نارضایتی و قانع نبودن به وضع موجود. عنصراثبات؛ یعنی خواهان وضع بهتر وآینده ی مطلوب تربودن. از این رو انتظارفرج برای انسان هایی که خواهان ترقی وتکامل و رسیدن به قله های رفیعی از کمالات انسانی هستند،اهمیت به سزایی دارد.
اهمیت انتظار
واژه انتظارازمفاهیم متضایَف است.همانطوری که ابوّت و بنوّت متضایَفند و درتصورخود محتاج به طرفین هستند. انتظارنیزبدون طرفین خود قابل تصورنیست؛ یعنی هم منتظِر(یعنی کسی که انتظارمی کشد) می خواهد وهم منتظَر(یعنی چیزی یا کسی که مورد انتظارقرارمی گیرد) می خواهد. مورد انتظارما گاهی بهبود از یک مریضی است وگاهی آمدن مسافری ازسفر وگاهی بهبود وضع زندگی شخصی است و گاهی بهبود وضع عمومی و گاهی منتظَر ما ظهور وجود نازنین و مقدس امام زمان(عج)، می باشد.
آنچه مورد انتظار است هرچه مقدس تر وعالی تر باشد، انتظارش نیزارزنده تر و مقدس ترخواهد بود. با توجه به روایات أئمه معصومین(ع)، انتظارفرج وظهورامام زمان(عج)ازبهترین اعمال وبهترین عبادات شمرده شده است[2]؛ چرا که انتظار ظهورآن حضرت؛یعنی چشمداشتی به تعمیم یک انقلاب روحانی واجتماعی عظیم با تکیه برتلاش وکوشش است که درسایه آن استقرارحق و عدالت، برادری و برابری و وحدت دراندیشه و هدف و عمل، ترقی به سوی کمال انسانیت است.
ازهمین روست که چنین انتظاری سازنده، نگهدارنده، تعهدآور وتحرک بخش ودارای أهمیت و نوعی عبادت است؛ بلکه افضل عبادات واعمال شمرده می شود وهیچ عمل وعبادتی به مقام و رتبه ی انتظار فرج نمی رسد.
دلایل اهمیت انتظار
1- ارزشمندی آثارانتظار
ما اگربخواهیم بدانیم که(مثلا) محبت اهل بیت(ع) یا نماز،روزه و...چرا این همه فضیلت دارند، باید ببینیم که دارای چه آثاری هستند. ازاین رو با دقت درآثار انتظارفرج، پی می بریم که انتظارفرج همه ی خوبی ها، کمالات و فضیلت ها را (یک جا) درانسان بوجود می آورد. تمام اصول و فروع درانتظار یافت می شود؛ یعنی اگر کسی حقیقتا منتظرامام زمان(ع) باشد، این فقط منتظر نیست؛ بلکه یک انسان موحد، مؤمن، متقی ومزیّن به تمام صفات و کمالات خداپسندانه است. خلاصه اینکه انسان منتظر، بواسطه ی انتظار محبوب، رنگ محبوب را به خود می گیرد و خود نیز ارزشمند می شود.
2- انتظار حلقه اتصال شیعه با امام معصوم(ع)
چنانچه می دانیم، ولایت وامامت رکن اساسی مکتب تشیع است واعتقاد به ضرورت وجود امام معصوم(ع) درهرعصر و زمانی مهمترین نقاط تمایزاین مکتب از سایرمکتب هاست و سرآمد همه ی فضیلت ها و شرط اساسی قبول همه ی اعمال عبادی است.[3]
بنابراین، انتظاردر زمان غیبت نوعی اعلام پذیرش ولایت وامامت آخرین امام از سلسله امامان شیعه و نوعی ارتباط قلبی و معنوی با امام است. در روایتی ازامام سجاد(ع) نقل شده که آن حضرت ضمن پیش بینی ازغیبت دوازدهمین امام، از سلسله جانشینان پیامبر(ص)کسانی را که در زمان غیبت امامت را پذیرا می شوند و در انتظار او به سر می برند، برترین مردم در همه ی زمان ها معرفی می کند و دلیل این برتری را این میداند که برای آنها غیبت وحضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که درزمان حضورباید انجام دهند، در زمان غیبت نیزانجام می دهند.[4]
3- انتظار معیار ارزش انسان ها
آرزو و آمال انسان ها معیارخوبی برای سنجش میزان رشد کمال وتعالی آن هاست.حضرت علی(ع) می فرماید:
قَدْرُالرَّجُلِ عَلیَ قَدْرِ هِمَّتِهِ[5]
مقام ومرتبه ی هر کس به قدرهمت اوست.
ازآنجا که آرزوی انسان منتظِر، حاکمیت نهایی دین خدا ومذهب اهلبیت(ع) برسراسرجهان،استواری حکومت صالحان و مستضعفان درسراسرگیتی، کوتاه شدن دست ظالمان و ستمگران و مستکبران از چهارگوشه ی جهان، برقراری نظام قسط وعدالت بر پهنه ی زمین وخلاصه هرآرزویی که ازابتدای تاریخ تا کنون و درزمان هیچ پیامبری محقق نشده است. قطعا چنین انتظاری ازارزش و فضیلت وصف ناپذیری برخورداراست. البته به شرط اینکه انسان منتظربه تناسب امید و آرزوی بلند خود ازتلاش وکوشش برای تحقق هرچه زودترآن کوتاهی نکند.
4- انتظار عامل پویایی و سازندگی فرد و جامعه
انتظارفرج نقش بسیارمهمی درسازندگی و پویایی واصلاح فرد وجامعه درزمان غیبت امام عصر(عج) دارد. ازاین رو می توان انتظار را هم چون منشوری دانست که دارای آثار و تجلیگاه گوناگونی است. قبل از بیان گونه های آثار انتظار، مقدمة" به اقسام انتظار اشاره می کنیم.
اقسام انتظار
الف) انتظار گاهی سست و بی مسؤلیت و ویرانگر وگاهی پخته و مسؤلیت آفرین وسازنده است. انتظاربی مسؤلیت و ویرانگرکه انسان را به عزلت وانزوا وسکون می کشاند؛عبارت است ازاینکه شخص منتظِردست روی دست گذاشته، وضعیت موجود را علی رغم میل باطنی خود تحمل کند و به امید آینده ی روشن، بدون کمترین تحرک و تلاش، فقط وفقط به حالت انتظاربه سرببرد. این نوع انتظار، انتظارتلخی است که درواقع انتظار و امید نیست، بلکه یک نوع نا امیدی است که فرد را نسبت به خود بی رغبت و بی علاقه می کند و انسان را به سکون و انزوا می کشاند که نه عقلا قابل قبول است و نه درهیچ مکتبی مورد تأیید است.
ب) انتظارمسؤلیت آفرین وسازنده که نوعی امید و یقین به آینده بوده و درفرد شوق و رغبت وعلاقه ایجاد می کند؛عبارت است ازتحول و تحرک وآمادگی وتلاش برای تحقق آینده ی بهترکه همان خود سازی و دیگرسازی و رسیدن به سعادت و کمالات انسانی است. زیرا که فرد فقط با امید و آرزو به اهداف و مقصود خود نمی رسد؛ بلکه باید تلاش وتحرک داشته باشد. بنا براین تلاش و تحرک، توأم با انتظار است واین انتظار هم دربُعد فردی دارای آثار سازنده است و هم دربعد اجتماعی.
آثارانتظار
1- خود سازی فردی
کسی که منتظر آمدن عزیز سفرکرده ی خویش است، خودش را برای آمدن او آماده می کند و منزل را طبق خواست و میل او مرتب و می آراید. مؤمنی که منتظرآمدن مولایش باشد، هرقدرانتظارش شدید تر باشد، تلاشش درآمادگی برای آن بوسیله ی پرهیزازگناه وکوشش در راه تهذیب نفس وپاکیزه کردن درون از صفات نکوهیده وبه دست آوردن صفات پسندیده، بیشترمی گردد وهرلحظه و هر روز، بلکه بطور دآئم آمادگی پذیرائی از امام ومولایش را دارد.
منتظرواقعی برای ظهور امام زمان(عج) که از مهم ترین تحولات جهان و گشایش هاست، هرگز نمی تواند نقش تماشاچی داشته باشد؛ بلکه باید ازهم اکنون درصف انقلابیون قرارگیرد. این ویژگی می طلبد که منتظران حضرت مهدی(عج) دربالاترین سطح اندیشه وآگاهی وآمادگی روحی وفکری قرارگرفته وتنگ نظری ها،کوته بینی ها،حسادت ها،اختلافات کودکانه ونابخردانه و بطورکلی هرگونه نفاق و پراکندگی و موانع ترقی و تکامل را کنار بزند. چرا که من اگرفاسد ونادرست باشم، چگونه می توانم درانتظارِ نظامی که افراد فاسد و نادرست درآن هیچ گونه نقشی ندارد؛ بلکه مطرود ومنفور واولین طعمه ی شمشیر حق و عدالت خواهند شد، روز شماری کنم؟
2- همکاری اجتماعی
همان گونه که انتظاردرسازندگی وتربیت فرد نقش اساسی دارد، درسازندگی واصلاح جامعه نیزتأثیر به سزایی دارد؛ با این بیان که یک جامعه ازانسانهای مختلف با افکار،اهداف، آرزوها، رفتار،گفتار و رسومات گوناگون، باسطوح مختلف مادی و معنوی تشکیل می شود و هریک ازافراد جامعه، به میزان شخصیت وجودیشان تأثیر گذارند و ازسوی دیگرازجامعه متأثر می شوند. ازطرفی هم روایاتی درباره آخرالزمان و قبل از ظهورآن حضرت وارد شده که حکایت ازبحران معنویت می کند. یعنی مردم ارزش های دینی را از دست خواهند داد، امر به معروف و نهی از منکر نخواهندکرد.[6] عدل وعدالت ازگیتی رخت بربسته و جای آن را ظلم و فساد خواهد گرفت و...[7] درچنین شرایطی فقط کسانی که در انتظارحضرت مهدی(عج) هستند نجات خواهند یافت واین ممکن نیست مگروقتی که فرد آثار انتظار را در وجود و زندگی خود جلوه گر ساخته و طبق آن عمل نماید و برای اقامه ی عدالت و اجرای احکام دین، بطورشایسته از طریق ایجاد حکومت اسلامی و امر به معروف و نهی ازمنکر و...اقدام کند.
الف) تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی
یکی از آثاراجتماعی انتظار تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی است. با اندک تأملی درقرآن، روایات و تاریخ اسلام به خوبی درمی یابیم که اسلام یک دین کامل و جامع برای نجات انسانیت از وادی ضلالت و گمراهی و هلاکت و...ازجانب خداوند تعیین و تأیید شده است که درتمام ابعاد فردی،اجتماعی و فرهنگی دارای برنامه های آموزنده و پیشتاز است. مسایل اجتماعی وحکومتی ازقبیل قصاص، دیات، نکاح، طلاق و... را به گونه ای مطرح کرده که درهرزمان وهرجامعه ی اجرا شود. این اندیشه ضرورت ایجاد حکومت اسلامی را به اثبات می رساند. بنابراین ضرورت ایجاد حکومت اسلامی نیاز به دلیل ندارد. ولی سؤال این است که در عصرغیبت آیا لازم است حکومت داشته باشیم یا خیر؟
بعضی ها اقامه ی حکومت را از شئونات امام معصوم(ع) می دانند. ازاین رو اقدام وتلاش برای آن را درعصرغیبت به هیچ عنوان جایزنمی دانند و معتقدند که وجود فساد و ستم پیش ازظهورمهدی(عج) طبیعی است؛ بلکه مقدمه ی ظهورآن حضرت است و ما نباید با مقدمه ظهورمبارزه کنیم. زیرا هراندازه که دولت اسلامی و آمرین به معروف و ناهین از منکر، درطریق اصلاح جامعه موفقیت کسب کنند، ازظلم و فساد کاسته می شود وظهورامام(عج) که مشروط به پرشدن زمین ازفساد وستم است، به تأخیر می افتد.[8] این گروه با این تبلیغ که وظیفه ما درعصرغیبت فقط انتظاراست و بس، معتقدند که تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی درعصرغیبت، غیرمشروع و یکی از موانع ظهور حضرت می باشد.
درمقابل این رویکرد غلط و ویرانگر، اندیشه و رویکرد صحیح و اصلاح گروجود دارد، با این بیان که: اولا؛ روایاتی که دلالت بر فراگیرشدن ظلم درهنگام ظهورمهدی(عج) می کنند به این معنا نیستند که همه مردم درآن زمان فاسد وستمگرند وهیچ فرد و یا گروه صالحی درآن هنگام یافت نمی شود که ازحق طرفداری کند. زیرا به تعبیرقرآن، هنگام ظهورحضرت افراد صالح ومستضعف وجود دارد که آنها وارث حکومت زمین به رهبری آن حضرت می شوند. (نور24/55؛ قصص28/5؛ انبیآء21/105)
ثانیا؛ بزرگترین مبارزعلیه ظلم و جور و حکومت های باطل، خود حضرت مهدی(عج) است. پس چگونه ممکن است که جامعه ی منتظر، دراین بُعد به او اقتدا نکند؟ پیامبراکرم (ص) درخصوص منتظران می فرماید:
طُوبی لمن ادرک قآئم اهلِ بیتی وهومقْتَد بِه قَبل قیامه یتولَّی ولیَّه ویتبرَّأ من عددِه ویتولَّی الْأئمَّه الهادی من قَبله اُولئک رفقآئی و ذَوو ودّی ومودَّتی واکرم امتی علی. [9]
خوشا به حال کسی که به حضور قآئم برسد وحال آنکه پیش ازقیام او به او اقتدا کرده وپیرو او باشد و با دوست او دوست و بادشمن او دشمن و مخالف باشد و با رهبران و پیشوایان هدایتگرپیش از او نیز دوست باشد. اینان همنشین و دوستان من وگرامی ترین امت در نزد من هستند.
بنابراین اقدام برای حکومت درعصرغیبت هیچ مانعی ندارد؛ بلکه از نشانه های انتظار بوده و زمینه ساز تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) است. زیرا درعصرغیبت وظایف ما کم نشده؛ بلکه به خاطر غیبت امام(ع) مسؤلیت وتکلیف ما بیشترنیزشده است. ازطرفی هم تربیت و فرهنگ پیرو حاکمیت است براساس حدیث «اَلنَّاسُ عَلیَ دِیْنِ مُلُوکِهِمْ[10]؛ یعنی مردم بر آیین مراکز قدرت می روند.» ازاین رو اگردرجامعه قدرت دینی حاکم نباشد وتصمیم گیری دراموردردست قدرت دینی نباشد، فرد نمی تواند دین دارباشد و دینداربماند و به همه تکالیف دینی عمل کند. بنابراین انتظاردرعصرغیبت، منتظران واقعی را دعوت به ایجاد حکومت اسلامی می نماید تا زمینه ای برای تربیت فرد وجامعه و برای تحقق حکومت جهانی حضرت فراهم گردد.
ب) امربه معروف ونهی ازمنکر
ازجمله آثارتربیتی انتظاردربُعد اجتماعی، امربه معروف ونهی ازمنکر است. با این بیان که اسلام تمام نیازهای بشری را سنجیده و طبق آن (فقط برای تکامل او) دستورهای لازم را وضع کرده است. مثلا اگرفرمود: «اقیموا الصَّلَوةَ وآتُوالزَّکاةَ...» (حج22/78)، هزاران حکمت درآن نهفته است. چنانچه دستوربه حج و جهاد و...خالی ازحکمت و فلسفه نیست. اگرحکم به امر به معروف و نهی ازمنکر داده است و اگر در باره این دو فریضه گفته شده:« تقَام بِه الْفَرآئض وتَأمن الْمذَاهب...»[11]، بی دلیل نیست. زیرا باتحقق این دو فریضه، فرایض دیگرنیزمتحقق ومعمول می شوند و با ترک این دو فریضه، فرایض دیگرنیز ترک و تعطیل می گردد. این دو فریضه مسلمانان را درمقابل یکدیگر مسؤل ومتعهد می سازد واجازه نمی دهد شخص فقط نسبت به اعمال خویش نظرداشته باشد و ازکارهای دیگران چشم بپوشد. زیرا برنامه ی عظیمی که انتظارش را می کشند، یک برنامه ی فردی نیست. برنامه ی است که تمام عناصرانقلاب باید درآن شرکت داشته باشند. کارباید به صورت دسته جمعی وهمگانی باشد، کوشش ها وتلاش ها باید هماهنگ گردد و عمق وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه ی انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند. منتظران واقعی در یک میدان وسیع مبارزه ی دسته جمعی، لحظه ای از حال دیگران غافل نیستند، بلکه در راستای اصلاح دیگران نهایت تلاش را به خرج می دهند.
به همین دلیل امیرمؤمنان(ع)می فرماید:
وما اعْمال الْبِرِّ کلُّها والْجِهاُ فِی سبِیلِ الله عنْد الْامرِ بالْمعرُوف والنَّهیِ عنِ الْمنکرِ الاَّ کنفْثَة فی بحرلُّجیّ[12]
تمام کارهای نیک و(حتی) جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی ازمنکر همچون آب دهان دربرابر دریای پهناور است.
پس انتظارظهورمهدی(عج) فرد را واداربه اصلاحات خود وجامعه می نماید، نه سکوت درمقابل گناه و فساد؛ یعنی انتظار، منتظِر را ازحالت فردی خارج نموده، تبدیل به انسانی عمیق و اجتماعی می گرداند و به همه ی انسان ها می گوید: شما فقط منتظربهبود وضع زندگی خود نباشید وتنها سعادت خود ونزدیکان خود را نطلبید؛ بلکه انتظار را نسبت به همه افراد جامعه گسترش دهید وچشم انتظار روزی باشید که رفاه، سعادت،عدالت ومعنویت نه تنها درخانه، شهر و دیارشما؛ بلکه درهمه ی جهان گسترش یابد و این بدون زحمت و فعالیت وتلاش همگی محقق نخواهد شد. بنابراین برنامه های عملی منتظران حضرت آن است که با اصلاح خود و جامعه، زمینه ی ظهورامام زمان(عج) و درنهایت رضایت آن حضرت و رضایت خدا را فراهم سازند.
پی نوشتها
- مجلسی، محمدباقر ،بحارالانوار،ج77, ص173، مؤسسه الوفا، بیروت، 1404هـ .ق [1]
- همان، ج75، ص208.[2]
- همان، ج23، ص230[3]
- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1،ص320 (حدیث/2) ، دارالکتب الاسلامیه، قم، چاپ دوم،1395هـ.ق[4]
- شریف رضی،محمدبن الحسین،نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص634 ، حکمت47، بوشهر، مؤسسه انتشاراتی موعود اسلام ، چ اول، 1379ش[5]
- حرعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج 11، ص 379، دار احیاءالتراث العربی، بیروت، چاپ ششم، 1412هـ .ق[6]
- بحارالانوار،همان ، ج52،صص255-260[7]
- ر.ک: حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص 290 ،امیرکبیر،تهران،چ دوم، 1378ش[8]
- بحارالانوار،همان،ج52،ص130[9]
- تبریزی، محمدعلی بن القراچه ، اللمعة البیضآء فی شرح خطبة الزهراء،ص139،[بی نا]،[بی تا] [10]
وسائل الشیعة، همان،ج16,ص119، حدیث6 -[11]
- نهج البلاغه،همان ،حکمت374، ص720 [12]
کلمات کلیدی:
در چشمه سار تسنیم (دانستنی هایی از قرآن)
عبد المؤمن حکیمی
تأکید قرآن بر پیوند خویشاوندی
در اهمیّت صلهی رحم و توجه به پیوند خویشاوندی همین بس که خداوند آن را در کنار ذکر خود قرار داده است.[1] «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ»؛ و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید ) و هنگامی که چیزی از یکدیگر میخواهید، نام او را میبرید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! (نساء4/1)
درقرآن کریم، (از پنج آیه 25 تا 29 سوره بقره)، خداوند پس از بیان سرنوشت مؤمنان وگنهکاران، در آیه 27، با ذکر سه صفت فاسقان، یعنیکسانیکه از راه و رسم عبودیّت و بندگی پا بیرون نهادهاند را کاملاً مشخّص و معرّفی میکند. در این آیهی شریفه، دومین نشانه آنان را چنین بیان میفرمایدکه «کسانیکه از جاده بندگی خدا بیرونند، پیوندهایی را که خداوند، دستور داده تا برقرار سازند، قطع میکنند». درحقیقت، اینعبارت، از احترام به همهی پیوندهای الهی سخن میگوید، امّا بدون شک پیوند خویشاوندی یک مصداق روشنآن است. بنابراین، منظور اینجمله ازآیة 27 ، این خواهد شد که فاسقان، از صلهی رحم و پیوند خویشاوندی دوری میگزینند. درحالیکه اسلام، نسبت به صلهی رحم و کمک و مَحبّت نسبت به خویشاوندان، اهمّیّت فوقَالعادهای قائل شده و قطع رحم و بریدن رابطه از فامیل و بستگان را شدیداً نهی فرموده است.
شاید علّت اینکه اسلام، نسبت به نگهداری و حفظ و تقویت پیوند خویشاوندی، این همه پافشاریکرده، این باشد که همیشه برای اصلاح، تقویت، پیشرفت، تکامل و عظَمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادی یا نظامی و چه از نظر جنبههای معنوی و اخلاقی، باید از واحدهایکوچکآن شروعکرد. چرا که با پیشرفت تمام واحدهای کوچک، اجتماع امّت اسلامی خود به خود اصلاح خواهد شد. اسلام، برای عظمت مسلمانان از اینروش، بهنحوکاملتری بهرهبرداری نموده وآن اینکه دستور به اصلاح واحدهایی را دادهکه معمولاً افراد از مساعدت و عظمت بخشیدن بهآن روگردان نیستند. زیرا تقویت بنیهی افرادی را توصیه میکندکه خونشان در رگ و پوست هم درگردش است و اعضای یک خانوادهاند. پیداست هنگامیکه اجتماعاتکوچک خویشاوندی نیرومند شوند، اجتماع بزرگآنها نیز عظمت خواهد یافت و از هر نظر، قوی خواهند شد.2 چنانکه در حدیثی از پیامبراسلام(ص) آمدهاست: «پیوند با خویشاوندان، شهرها را آباد میسازد و بر عمرها میافزاید، هرچند، انجامدهندگانآن، از نیکان هم نباشند.»3
در سخنان امام صادق(ع) نیز میخوانیم: «پیوندِ خویشاوندیِ خود را حتّی با جرعهای ازآب محکمکن و بهترینراه برای خدمت به بستگان، این استکه لااقل، از تو آزار و مزاحمتی نبینند».4
زشتیگناه قطع رحم بهحدّی استکه امام سجّاد(ع) به فرزند خود نصیحت میکندکه از همنشینی با پنجگروه بپرهیزد که یکی از آن پنج گروه،کسانی هستندکه قطع رحم کردهاند و علّتآنرا این گونه بیان میفرمایدکه قرآن،آنان را ملعون و به دور از رحمت خدا برشمرده است.5
علّامه مجلسی پس از بیان آیه مبارکه:«وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» به بیان یکصد و ده حدیث درباره اهمیت صله رحم پرداخته و آنها را مورد بحث قرار داده است.6 در اینجا به برخی از آنها به صورت نکات سودمندی برای پیروان قرآن کریم اشاره میشود:
- با بستگان خود دیدار داشته باشید، هر چند در حدّ نوشاندن آبی باشد.
- صله رحم، عمر را زیاد و فقر را دور میسازد.
- با صله رحم، رزق توسعه مییابد.
- بهترین قدمها، قدمی است که برای صلهی رحم و دیدار اقوام برداشته میشود.
- در اثر صله رحم، به مقام مخصوصی در بهشت دست مییابید.
- به سراغ بستگان بروید، گرچه آنها بی اعتنایی کنند.
- صله رحم کنید هر چند فامیل از نیکان نباشد.
- صله رحم کنید، گرچه با سلام کردن باشد.
- صله رحم، مرگ و حساب روز قیامت را آسان میکند.
- بویی از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمیشود.
- صله رحم باعث تزکیه عمل و رشد اموال میشود.
- کمک مالی به فامیل، بیست و چهار برابرِ کمک به دیگران پاداش دارد.
- صله رحم کنید، گرچه یک سال راه بروید.7
راز و نیاز با معبود
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم … گفتی: فَإِنِّی قَریب..؛ من که نزدیکم(بقره2/186)
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم …گفتی: وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ؛ هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن. (اعراف7/205)
گفتم: این هم توفیق میخواهد! گفتی: أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم ؛ دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور24/22)
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …؛گفتی: وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ ؛پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید. (هود11/90)
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِه؛ مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه9/104)
گفتم: دیگه روی توبه ندارم ... گفتی: اللَّهِ الْعَزیزِ الْعَلیمِ غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْب؛ (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزند? گناه هست و پذیرنده توبه. (غافر40/2و3)
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ گفتی: إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً ؛ خدا همهی گناهها رو میبخشه. (زمر39/53)
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! … توبه میکنم. گفتی: ُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ ؛ خدا هم توبه کنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره. (بقره2/222)
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک؛ گفتی: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه ؛ خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر39/36)
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً ؛ وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً ؛ هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیما؛ ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه. (احزاب33/41-43
پیامهای سلامتی قرآنی
1- بخورید و بیاشامید ؛ امّا به اندازه کافی و لازم ؛ زیرا پرخوری و زیاده روی، سلامت شما را به خطر میاندازد؛ (اعراف7/31)
2- همه دردها و ناراحتیهای خود را میتوانید با قرآن ریشه کن سازید؛ قرآن بخوانید و به آن عمل کنید و با روح قرآن مرتبط و همنوا گردید تا همه سیستمهای روح و جسم شما در تعادل مطلوب خود قرار گیرند؛ (یونس10/57 و اسراء17/82)
3-در فرهنگ قرآنی، این خداوند است که بیماریها را شفا میدهد و دیگران، وسیله و واسطهاند ؛ (شعراء26/80)
4- اصل اوّل در سلامتی و صحتِ غذاها به فرموده قرآن، آن است که حلال و پاکیزه باشند. این گونه غذا، میتواند مقدمات سلامتی را در بدن انسان فراهم نماید؛ امّا این که یک ماده خوراکی واحد با ترکیبات غذایی ثابت و مشخص، در اثر حلال یا حرام بودن، دارای آثار متفاوتی بر سلامت انسان گردد، بحث علمی بسیار عمیقی میطلبد؛ (نحل16/114 و بقره2/ 168) حلال یعنی چیزی که ممنوعیت شرعی ندارد و طیب یعنی چیزی که موافق طبع سالم انسانی باشد.
5- بهترین نحوه تغذیه برای سلامت انسان که مورد سفارش قرآن کریم است، خوردن صبحانه و شام است ؛ یعنی غذای روزانه در دو وعده اصلی در اول روز و آخر روز صرف گردد. این شیوه غذا خوردن بهشتیان است که در سوره مریم، آیه 62 آمده است.
6- به فرمان قرآن، مؤمنان شایستهترین افراد در استفاده از نعمتهای الهی- مانند غذاهای پاکیزه - میباشند. خداوند میفرماید: چه کسی این غذاهای پاکیزه را بر شما حرام کرده است؟ اینها زیباییهای زندگی دنیاست که خداوند برای بهترین بندگانش خلق نموده است. پس از نعمتهای خداوند استفاده کنید؛ (اعراف7/32 و مائده5/87 و 88)
7-جالب است بدانید که خداوند مستقیماً در قرآن به خوردن گوشت و ماهی و میوه اشاره میکند و آنها را از نعمتهای زندگی بخش الهی بر میشمارد و از ما میخواهد که از آنها بخوریم که به ترتیب در سوره مائده آیه 1 و 96، سوره نحل، آیه 14 و سوره مؤمنون آیه 19 آمده است.
8- مسئله خوراک در قرآن، آن قدر مهم است که در یک آیه مستقیماً فرمان داده شده است که انسان با دقت و تأمل در غذایی که میخورد، بنگرد؛ (عبس80/24) ؛ یعنی این که یک انسان پیروی قرآن، باید در نحوه تغذیه خود، نهایت دقت را داشته باشد.
9- خداوند در قرآن کریم خواب را یکی از عوامل سلامت و آرامش روح انسان برمیشمارد و آن را نعمتی قابل ستایش و آیهای از آیات اعجازآمیز الهی معرفی میکند؛ (روم30/23 و فرقان25/47)
10- آیا میدانید در فرهنگ قرآنی، سختترین و ناگوارترین بیماریها چیست؟ قرآن مستقیماً به این بیماری اشاره نموده و آن را نام میبرد. این بیماری، مرض قلب یا بیماری دل نام دارد؛ چون وقتی روح و دل فردی به این بیماری گرفتار شد، از شنیدن و دیدن و درک حقایق عاجز میشود و این بدترین وضعی است که یک انسان پیدا میکند؛
( اعراف7/179 و توبه9/125.) بیماریهای روحی، مثل بیماریهای جسمی است، اگر به فکر چاره نباشیم، گسترش یافته، انسان را نابود میکند. کفر، حقپوشی و ناسپاسی، بیماری خطرناکِ روح و دل انسانهاست.
اثرات قرآن بر دلهای زلال
قرآن مجید با توجه به جامعیت و گستردگی عنایتش به تمامی ابعاد انسانها،آثار و ثمرات فراوانی دارد که این آثار را می توان در انس با قرآن دریافت:
1- تفکر
اگرچه اسلام دین تسلیم است اما این به معنای تقلید کورکورانه نیست. بلکه تقلیدی است همراه با آگاهی و تفکر در مورد دستورات اسلام و لذا قرآن نیز همواره به اندیشیدن در مورد مسائل مختلف دعوت میکند. براستی اگر قبل از هرکار، انسان، لحظاتی فکر میکرد چه مشکلاتی که از انسان و جوامع انسانی حل نمیشد: «... کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ»؛ ... خدا آیات خود را بدین روشنی برای شما بیان میکند باشد که عقل و اندیشه بکار ببندید. (بقره2/219)
2- تدبر
هدف از نزول این کتاب این نبوده که تنها به تلاوت آن قناعت کنند، بلکه هدف این بوده که آیاتش سرچشمه فکر و اندیشه گردد و آن نیز حرکتی در جهت عمل به وجود آورد: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ...»؛ کتابی است پر برکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند..( ص38/29) و لذا به سرزنش کسانی میپردازد که در آیات آن تدبر نمیکنند: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها»؛ آیا آنها در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفل زدهاند؟ (محمد47/24)
3- هدایت به استوارترین راه
قرآن از این جهت که از سرچشمه لایزال الهی نازل شده، مطابق با نیازهای روحی و جسمی انسانهاست و نیز چون از هر کژی و ناراستی مبری بوده و تعالیم آن انسان ساز است، انسانها را به بهترین راه هدایت میکند: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم ُ...»؛ همانا این قرآن خلق را به استوارترین راه هدایت میکند...( اسراء17/9)
4- بشارت و انذار
در قرآن مردم بارها به پیروی از دستورات خدا و انجام اعمال نیکو دعوت شدهاند و در همین کتاب کسانی که به این دستورات عمل میکنند را به پاداش جاودانی بشارت میدهد: «فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ ...»؛ ما حقایق قرآن را تنها به زبان تو آسان کردیم تا به آن اهل تقوی را بشارت دهی... (مریم19/97)
قرآن علاوه بر دعوت به کارهای نیک و بشارت متقین، مردم را از انجام کارهای ناپسند بازداشته و آنها را انذار میکند:« وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ»؛ و چنین قرآن عربی را بر تو نازل کردیم تا مردم (شهر مکه) ام القری و هرکه را در اطراف اوست از خدا و از روز قیامت بترسانی...( شوری42/7)
5- تذکر
آخرین منشور آسمانی، به گونههای مختلف اجر و عذاب خداوند را برای نیکوکاران و بدکاران و نظم عالم و نعمتهایی را که برای انسانها آفریده است، متذکر میشود تا شاید با یادآوری آنها انسانِ فراموشکار، خداترس شود:«وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّروُنَ»؛ و ما در این قرآن برای مردم هرگونه مثلهای روشن آوردیم باشد که متذکر شوند. (زمر39/27)
6- خروج از ظلمات به سوی نور
نور وسیله بینایی، بیداری، حرکت و رشد است و قرآن انسان را از ظلمت جهل به نور علم، از ظلمت کفر به نور ایمان، از ظلمت تفرقه به نور وحدت و از ظلمت گناه به نور تقوا هدایت میکند:« الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ...»؛ الر، این (قرآن) کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از ظلمات بیرون آی و به عالم نور رسانی... (ابراهیم14/1)
پینوشتها
1 - قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج6، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، چ یازدهم ، 1383 ش، ص: 215
2 - ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 ش، چ اول، ص: 158
3- سفینة البحار جلد 1 صفحه 514 (ماده رحم) به نقل از تفسیر نمونه، ج 1،همان، ص:158
4 - سفینة البحار جلد 1 صفحه 514 (ماده رحم) به نقل از تفسیر نمونه، ج 1،همان، ص159
5 - سفینة البحار جلد اول صفحه 516 (ماده رحم) به نقل از تفسیر نمونه، ج 1،همان، ص159
6 - مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 71، مؤسسه الوفا، بیروت، 1404 ق ، ص 87.
7- ر.ک: تفسیر نور، ج1، همان، ص 82،
کلمات کلیدی:
بسم رب المهدی(عج)
اناالمهدی !
من موعود زمانم، صاحب عصر ، پرورده دامن نرگس وآورنده عدل خدا، من مهدی قائمه گیتی، خرد هستی وادامه خدایم....
شکیب شما در سراشیب عمر ، میوه باغ آفرینش، فراخی آسمانها و نجابت زمین....
من گریه های شما را می شناسم با انتظارشما هرشام دیدارمیکنم، نغمه گر ندبه های شما در میان کاجهای غیبتم، اشکهای شماآیندگان من است...
دلتنگی های من گشایش بخت شماست، من موی گره درگره ام را نذر پریشانی شمایان کرده ام.
با من از همه آنچه دردل دارید بگویید،از گرانی بار انتظار،از تیرگی شبهای غیبت، از هیمنة جور، ازهیبت گناه،ازفریب سراب، ازدروغ خنده ها و از دوری اقبال....
من تنگی دل شما را می شناسم، گرمی دستهای شما چراغ خیمه صحرایی من است. هیچ روزنیست که مرا ندیده باشید که شام و سحر درهم آمیخته اند.کدام عندلیب است که بی گلزار بخروشد وکدام بیداری است که درغیبت خورشید هیمنة خواب را از خود رُفته باشد
(زآنکه بی گلزاربلبل خامُش است/غیبت خورشید بیداری کُش است)و شما در خروشید و به تازیانه انتظار خواب را چند فرسخ از خود دور باش دادید.
من شما را به محکمه عاطفه ها میبرم اگر وصله غیبت را به نخ افترا بر قبای سبزمن بیاویزید.
من میان شماهستم و شما آغازمن....
کلمات کلیدی: